پايان مختار(1):زمانى که لشکر احمر بن شميط شکست خورد وخودش کشته شد مختار نامه اى به ابراهيم ابن مالک اشتر نوشت واز اوخواست که به کمکش بيايد.اماابراهيم کارى انجام نداد.لشکريان پسر زبير آب رابر قصر مختار بستند.چند روز بعد مختار که در تنگنا قرار گرفته بود يارانش راجمع کرد وخطبه اى خواند.مختار معتقد بود که بايد بجنگند ولى عده اى ازياران او گفتند:بايد چند روز ديگر بمانيم دشمن نا اميد مى شود وعقب نشينى مى کند.ولى پسر زبي وقتى ديد مختار به ميدان نمى آيد گفت با منجنيق قصر مختار را بکوبيد...
نظرات شما عزیزان: